کلمات مشترک با معنی متفاوت در زبان ترکی استانبولی و فارسی
Türkçede ve Farsçada Farklı Anlamlı Ortak Sözcükler
دوقلو (ikiz) – doğulu (اهل شرق، شرقی)
کلمهی «دوقلو» در زبان فارسی، کلمهای است ترکی به معنی «همزاد» میباشد که از فعل doğmak (زاده شدن، طلوع کردن) گرفته شده است. این کلمه وارد زبان فارسی شده و به اشتباه چنین تلقی شده است که دو صدای (دو حرفِ) اول آن به معنی «۲» میباشد. به خاطر همین برداشت اشتباه کلمات غلط سهقلو (üçüz)، چهارقلو (dördüz)، پنجقلو (beşiz)،... و چندقلو (çoğuz) در زبان فارسی پدید آمده است.
کلمهی doğulu در زبان ترکی استانبولی به معنی «اهل شرق» میباشد. بد نیست که کلمات batılı (غربی، اهل غرب)، kuzeyli (اهل شمال، شمالی) و güneyli (اهل جنوب، جنوبی) را یاد بگیرید.
Kıyma (گوشت چرخکرده) – قیمه (نوعی غذا):
کلمهی kıyma در زبان ترکی استانبولی به معنی گوشت چرخ کرده است. این کلمه از فعل kıymak به معنی «بُریدن» درست شده است.
این کلمه، از زبان ترکی به زبان فارسی هم وارد شده و به صورت «قیمه» استفاده میشود اما معنی آن تغییر کرده است. همانطور که میدانید، «قیمه» در زبان فارسی، نام غذایی (خورشتی) است که از گوشت و لپه درست میشود.
Bal (عسل)، بال (kanat)
این دو کلمهی bal و «بال» ربطی به هم ندارند و شباهت این دور کلمه به یکدیگر اتفاقی است. کلمهی bal (به معنی عسل) یک کلمهی ترکی است و در گویشها مختلف زبان ترکی، از جمله ترکی استانبولی، ترکی آذربایجانی، ترکی ترکمنی، ترکی قزاقی، ترکی قرقیزی، ترکی قشقایی و... استفاده میشود. عسل از زبان عربی وارد فارسی شده است. بال (kanat) در زبان فارسی به معنی «بال پرنده، هواپیما و...) است.
Rüzgâr (باد) – روزگار (zamâne):
شاید یکی از معروفترین کلمات مشترک بین زبان فارسی و زبان ترکی استانبولی کلمهی Rüzgâr باشد که معادل فارسی آن میشود: باد.
Rüzgâr ekekn fırtına biçer. (Atasözü)
هر آنکه باد بکارد، طوفان درو کند.
معادل کلمهی «روزگار»، «زمانه» فارسی در ترکی استانبولی هم میشود: zamâne.
Kaplama (پوشش، روکش)، قابلمه (tencere)
هم قابلمه و هم kaplama، هر دو این کلمات ترکی هستند و حتی ریشهی هر دو کلمه نیز از کلمهی kap (به معنی ظرف) هست؛ هرچند در ترکی آذربایجانی qablama به معنی قابلمه هست اما کلمهی kaplama در ترکی استانبولی به معنی پوشش استفاده میشود نه قابلمه. معادل «قابلمه» در ترکی استانبولی tencere هست.
Ulak (خبررسان، چاپار)، الاغ (eşek)
کلمهی الاغ در زبان فارسی، از کلمهی ترکی ulak به معنی «اسب چاپار» گرفته شده است. کلمهی ulak در زبان ترکی از فعل ulamak به معنی «رسیدن»، «ارتباط برقرار کردن» گرفته شده است (فعل ulamak را با فعل ulumak اشتباه نگیرید، ulumak به معنی «زوزه کشیدن» میباشد).
همانطور که میبینید کلمهی ترکی «الاغ» در زبان فارسی کنونی به معنی «خر»، «درازگوش» استفاده میشود، در حالی که این کلمه در زبان ترکی (به ویژه ترکی ترکیه) معنی دیگری دارد. در زبان ترکی، به این حیوان eşek گفته میشود.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که کلمهی چاپار (çapar) در زبان فارسی نیز از فعل تُرکی çapmak (تاختن، دواندن، دویدن) گرفته شده است.
Karar (تصمیم، حُکم) – قرار (randevu)
«قرار/ karar» کلمهای است که از زبان عربی وارد زبانهای ترکی استانبولی و فارسی شده است اما در هر یک معانی متفاوتی دارد. در زبان ترکی karar به معنی «تصمیم» است.
Türkiye`de yatırım yapmaya karar verdik.
تصمیم گرفتیم که در ترکیه سرمایهگذاری کنیم.
اما کلمهی «قرار» در زبان فارسی، بیشتر به معنی «وقت ملاقات، زمان دیدار» به کار میرود.
Yarın sabah arkadşımla randevum var.
فردا صبح با دوستم قرار دارم.
البته، در زبان فارسی نیز کلمهی «قرار»، ممکن است به معنی «تصمیم، حُکم، مصوبه» و همچنین به معنی «جای گرفتن و واقع شدن» نیز استفاده شود:
Mahkeme kararı
قرار دادگاه
Sancak (پرچم)، سنجاق قفلی (çengelli iğne)
«سنجاق» (سانجاق) (sancak) کلمهای است ترکی که از فعل sancmak (فرو کردن چیزی نوک تیز) ساخته شده است. اما کلمهی «سنجاق» در زبان فارسی بیشتر به معنی انواعی از «گیره»، «سوزن نگهدارنده» استفاده میشود.
این کلمات را هم یاد بگیرید: سنجاق مو (firkete)، سنجاق کراوات (kravat iğnesi)، سنجاق یقه (yaka iğnesi).
اما در زبان ترکی استانبولی، این کلمه، بیشتربه معنی «پرچم (بایراق،) نظامی» (توغ) مورد استفاده میگیرد. دلیل آن احتمالاً این است که نظامیان ترک، توغ (بایراقِ نظامی) را بر نیزه میزدهاند.
البته، در زبان ترکی آذربایجانی، کلمهی sancaq، بیشتر به معنی «گیره» و «سنجاق» استفاده میشود.
Cetvel (خطکش)، çizelge (جدول)
کلمهی «cetvel/ جدول» مورد استفاده در زبانها ترکی و فارسی، از کلمه عربی جدول گرفته شده است، اما، همانطور که میبینید، این معنی این دو کلمه در زبانهای ترکی و فارسی متفاوت است.
Ampul (لامپ)
آمپول در اصل «ظرف کوچک کاملاً بسته (بدون درب) و اغلب شیشهای» را گویند. این کلمهی فرانسوی در زبان فارسی بشتر به معنی «ظروف داروهای تزریقی» و در زبان ترکی بیشتر به معنی «لامپ» استفاده میشود.